عبدالعلي دستغيب، مترجم مجموعه شعر «مرثيههاي شمال» در چهل و يكمين سالروز درگذشت آنا آخماتوا، شاعر روس، از اين شاعر مي گويد. اين مجموعه پس از 35 سال، هم اكنون در دست تجديد چاپ قرار دارد.
عبدالعلي دستغيب اولين مترجم سروده هاي اين شاعر در ايران، در گفت و گويي با خبرنگار ايبنا از اين شاعر سخن ميگويد.
-چطور با سروده هاي اين شاعر آشنا شديد و چرا اين اثر را به فارسي برگردانديد ؟
در سال 1350، نسخهاي از اشعار آخماتوا به زبان انگليسي به دستم رسيد. از ابتدا قصد ترجمه اين مجموعه را نداشتم، تخصص من در ترجمه متون ادبي و فلسفي است و كم پيش آمده كه به ترجمه شعر پرداخته باشم. اما جذابيت اين سرودهها و همچنين زندگي جنجالي شاعر، من را براي ترجمه "مرثيه هاي شمال" برانگيخت.
در همان سال اين مجموعه را كه 30 سروده را شامل ميشد به فارسي برگرداندم و اين كتاب توسط نشر بابك به چاپ رسيد.
-آيا قرار است اين مجموعه تجديد چاپ شود ؟
يك بار علي دهباشي نسخه فتوكپي شده اين سروده ها را از من گرفت و چند قطعهاي از آن در مجله بخارا منتشر شد. اما نسخه جديدي از اين مجموعه به زودي توسط انتشارات "نويد شيراز" تجديد چاپ مي شود.
- از زندگي جنجالي آخماتوا سخن گفتيد، چطور اين مسئله شما را به ترجمه اشعار او ترغيب كرد ؟
آخماتوا همواره با حكومت ديكتاتوري شوروي سوسياليستي درگير بوده. درست است كه فرم و ظاهر اشعار او احساسات و عواطف عاشقانه است، اما محتواي آن به عاليترين رتبه هاي انساني و آزادي ميپردازد و سلطه و خشونت را به نقد مي كشد. به همين جهت حكومت كمونيستي اتحاد جماهير شوروي، اشعار او را بر نميتافت. همسر او اعدام شد و خودش مدتي را در تبعيد گذراند.
البته اشعار آخماتوا در كشورهاي ديگر مورد توجه بود و منتشر ميشد. از اين جهت بود كه در سال 1350 ترجمه سروده هايي از اين شاعر به نظرم جذاب آمد.
-از نظر ادبي آثار آخماتوا را چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
عدهاي معتقدند كه آخماتوا يكي از غزل پردازان برجسته عصر حاضر است. به هر حال اگر او را در سطح جهاني برجسته ندانيم، بي ترديد در ادبيات روسي، از بزرگترين شاعران عصر و ادامه دهنده بزرگان ادبيات كلاسيك روسي است. از اين جهت مي توان او را با پروين اعتصامي مقايسه كرد.
آخماتوا در زمان حكومت ديكتاتوري كمونيسم در شرق، با اشعار عاشقانه و احساسي، ادبيات مقاومت را به وجود آورد. در غزل هاي اين شاعر، احساس، موج مي زند و در عين حال از جامعه و مسووليت اجتماعي جدا نيست. او شعر عاشقانه اي مي گويد كه در آن اردوگاه كار اجباري و خشونت به نقد كشيده مي شود.
نظر شما